Lyrics

ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه ها خورشید را حاجب تویی امید را واجب تویی مطلب تویی طالب تویی هم منتها هم مبتدا در سینه ها برخاسته اندیشه را آراسته هم خویش حاجت خواسته، هم خویشتن کرده روا ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما ای آفتابی آمده بر مفلسان ساقی شده بر بندگان خود را زده باری کرم باری عطا ماییم مست و سرگران فارغ ز کار دیگران عالم اگر برهم رود عشق تو را بادا بقا عشق تو کف برهم زند صد عالم دیگر کند صد قرن نو پیدا شود بیرون ز افلاک و خلا ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما ای روح بخش بیبدل وی لذت علم و عمل باقی بهانه ست و دغل کاین علت آمد وان دوا گرزنده جانی یابمی من دامنش برتابمی ای کاشکی در خوابمی، درخواب بنمودی لقا گرزنده جانی یابمی من دامنش برتابمی ای کاشکی در خوابمی، درخواب بنمودی لقا گرزنده جانی یابمی من دامنش برتابمی ای کاشکی در خوابمی، درخواب بنمودی لقا گرزنده جانی یابمی من دامنش برتابمی ای کاشکی در خوابمی، درخواب بنمودی لقا
Lyrics powered by www.musixmatch.com
Get up to 2 months free of Apple Music
instagramSharePathic_arrow_out