Darya

یادم میاد تابستون ها ، شب که می شد ، همه کنار بندر دیوونه وار ، عاشق و یار ، آتیش و رقص ، دست ها تو دست های هم دریا ، دریا ، دریا ، دریا کی بود اومد ، ماهو گرفت ، از تو و من ، تو این شب های بندر قلبمون رو ، زندونی کرد ، گذاشت و رفت ، حالا تو دوری از من دریا ، دریا ، دریا ، دریا هم خوان: دست دست دست دست ، بندری شعر شعر شعر شعر ، بندری دست دست دست دست ، بندری شعر شعر شعر شعر ، بندری دریا دست دست ، شعر شعر دست دست ، شعر شعر دست دست ، شعر شعر شعر دریا کی بود اومد ، ماهو گرفت ، از تو و من ، تو این شب های بندر قلبمون رو ، زندونی کرد ، گذاشت و رفت ، حالا تو دوری از من دریا ، دریا ، دریا ، دریا هم خوان: دست دست دست دست ، بندری شعر شعر شعر شعر ، بندری دست دست دست دست ، بندری شعر شعر شعر شعر ، بندری (بندری،بندری،بندری،بندری)