Lyrics

گر تو را بخت یارا نه چندان به کام است ور تو را گوشه ی تیرگی ها مقام است اشک و آهت نبخشد پناهی که دنیای ما را عشق می باید این روزگاران خدا را هرچه خواهی تو از لطف اوآرزو کن چاره ی خویش را از دلت جستجو کن دامن دیو افسردگی ها رها کن که باری بر نگیرد زدوش تو اندوه آری چون کبوتر بزن پر بزن پر که گوئی از نشستن تو یارا مرادی نجویی پر بکش سوی روشنی ها که شاید از پس تیرگی ها آفتابی در آید گر تو را بخت یارا نه چندان به کام است ور تو را گوشه ی تیرگی ها مقام است اشک و آهت نبخشد پناهی که دنیای ما را عشق می باید این روزگاران خدا را
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out