Lyrics

هی بشنو حرف دلم را بشنو زنگ کلام شاعری که بی نقاب است هی وسط این همه مُردن، وسط دور عطش همین ترانه مثل آب است ای همه سروده هایم، به فدای خنده ات به جز تو واژه ای ندانم ببین شدم گرفتارت، به بوسه ای هوادارت ترانه ای که در پی ات قدم نزد اثر ندارد ببین شدم گرفتارت، به بوسه ای هوادارت از عاشقانه ها شبیه من کسی خبر ندارد خبر ندارد این دریایی، که پا گرفته از تو ببین که زورق جانِ مرا رها به هر کجا بُرد این آغوشی، که سر رسیده از تو ببین که فصل گم گشته مرا به انتها برد به انتها برد ببین شدم گرفتارت، به بوسه ای هوادارت ترانه ای که در پی ات قدم نزد اثر ندارد ببین شدم گرفتارت، به بوسه ای هوادارت از عاشقانه ها شبیه من کسی خبر ندارد خبر ندارد
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out