Lyrics

تو شب سیاهی سکوت دره های دور همه میگن نرو که گم میشی تو راه کور ولی من از نبودن طلوع خسته ام میخوام برم تا اون بالای قله های نور از هجوم انجماد یاس خسته ام از سکوت روزگار نحس خسته ام نگو بمون نمیتونم باید برم میخوام برم تا اوج کهکشون روشنی تو برکه رهایی ستاره آب تنی دلم گرفت از این همه هجوم دلهره میایی بریم بگو هنوز با منی بیا با هم بریم اون بالای اون بالاها با اینکه بال و چشم و همه وجود ما تو آتیش این ستاره تنها میسوزن بیا با هم بریم تا ته این کهکشان سالهای نوری دور از عمق این آتشفشان اونجا که هیچی دیگه تهدیدت نمیکنه بیا با هم بریم اون بالای اون بالاها با اینکه بال و چشم و همه وجود ما تو آتیش این ستاره تنها میسوزن صخره ام سنگ می شم با جاری رود میبارم زیر آسمونی که ستاره هاش واسه سالها پیشن امید یه ترسه باور اما سفت و سخته میشکافه دل خاکو خورشید تو دل و جون ما بیا با هم بریم اون بالای اون بالاها با اینکه بال و چشم و همه وجود ما تو آتیش این ستاره تنها میسوزن بیا با هم بریم تا ته این کهکشان سالهای نوری دور از عمق این آتشفشان اونجا که هیچی دیگه تهدیدت نمیکنه
Lyrics powered by www.musixmatch.com
Get up to 2 months free of Apple Music
instagramSharePathic_arrow_out